آثار پاندمی مثل کرونا در سطوح خرد و کلان همیشه برجای میماند. همچون یک بیمار قلبی که پس از جراحی باید برای همیشه بخشی از سبک زندگی خود را برای همیشه تغییر دهد. آیندهنگری دربارۀ موضوعات اجتماعی نیاز به بررسی تجربههای مشابه در گذشته دارد. اما باید توجه داشت که پیشبینیها ممکن است محقق نشود، زیرا اولا ممکن است دادهها و رخدادهای جدیدی وجود داشته باشد که با گذشته متفاوت است؛ دوماً طی صدسال اخیر میزان دادههای مختلفی که وارد زندگی انسانها شده، به مراتب بیشتر شده است. زیرا پیشتر نقاط مختلف جهان با یکدیگر ارتباطی نداشتند، اما جهانی شدن موجب شد که این نقاط به هم متصل شوند و روی یکدیگر تأثیر بگذارند.
بهتر است بررسی بیماریهای همهگیر در طول تاریخ را به قرن نوزدهم و بیستم و چند مورد بیماری خاص محدود کنیم. برای مثال بیماریهای اطفال در اواخر قرن نوزدهم و واکسیناسیون علیه آن در قرن بیستم، آنفولانزای اسپانیایی در سالهای 1917 تا 1920، و بیماریهای مشابه با آن همچون سارس در چین، و همهگیری ایدز در آفریقا بیماریهای همهگیری بوده که طی دهههای گذشته با آنها سروکار داشتهایم. اگر مبنا را این بیماریها در نظر بگیریم و بخواهیم بر اساسش برای پاندمی کرونا دست به پیشبینی بزنیم، میتوانیم بگوییم یک پاندمی بین 2 الی 3 سال به طول میانجامد.
آثار پاندمی در سطوح خرد و کلان
اما نکتهای که باید بدان توجه داشت آن است که آثار پاندمی در سطوح خرد و کلان همیشه برجای میماند. همچون یک بیمار قلبی که پس از جراحی باید برای همیشه بخشی از سبک زندگی خود را برای همیشه تغییر دهد. بیماریهای اپیدمیک نیز سبک زندگی افراد را در بلندمدت برای همیشه تغییر دادند؛ برای مثال در قرن بیستم بیماریهای اطفال شکل خانواده را تغییر دادند. پیشتر تعداد فرزندان خانوادهها زیاد بودند، زیرا میزان مرگ و میر کودکان بسیار زیاد بود و افراد برای تداوم نسل فرزندآوری بالایی داشتند. اما پس از واکسیناسیون و کاهش احتمال مرگ و میر، تعداد اعضای خانواده کاهش یافت.
ایدز نیز به نوبۀ خود موجب شد که روابط جنسی میان افراد تغییر کند و در چارچوبهای مشخصتری تعریف شود؛ به ویژه آنکه برای ایدز واکسن و درمانی یافت نشد، و افراد ناگزیر شدند که رفتارهای خود را تغییر دهند. به نظر میرسد کرونا نیز به نوبۀ خود رفتارهای ما را تغییر خواهد داد. زیرا به نظر میرسد اگر سبک زندگی پیشین خود بازگردیم، ممکن است نوع خطرناکتری از این ویروس شیوع یابد.
رابطۀ پاندمی کرونا و ایدئولوژی ملیگرایی
با توجه به مسئله جهانی شدن و پیچیدگی موجود در مدیریت مسائل امروز، پاندمی کرونا یکی از موضوعات اساسی در جهان می باشد. به هنگام شیوع آنفولانزای اسپانیایی، سیستم جهان به شکل دیگری بود؛ برای مثال مسافرت میان نقاط مختلف جهان با امروز قابل مقایسه نبود و توریسم به شکل کنونی وجود نداشت. یکی از نکات قابل توجه دربارۀ وضعیت امروز آن است که جهان بر گفتمان فناورانه و اقتصادی متمرکز است. بدین ترتیب مردم عادی نیز قانع شدهاند که مسئلۀ پاندمی موضوع مدیریتی و اقتصادی است.
در نتیجه وقتی میگویند وضعیت جامعه به سبب پاندمی بحرانی است، آن را صرفا به سوء مدیریت نسبت میدهند. اما این سوء مدیریت نیاز به ریشهیابی دارد؛ و سوال این است که چرا ما دچار سوء مدیریت هستیم و مدیران بیکفایت در راس مهمترین مسائل جوامع هستند. پاسخ این سوال را باید در تداوم شرایط اجتماعی جست که طی چندین دهه موجب تکوین سیستم مدیریت کنونی شده است. برای مثال در تحلیل مسئله ترامپیسم در آمریکا، که وضعیت کرونا در ایالات متحد آمریکا را نیز وخیم کرد، باید به روندی فکر کرد که طی چند دهه موجب روی کار آمدن ترامپ شد.
جهانی شدن پاندمی
جهانی شدن به ما گوش زد میکند که ما باید وجدان سیارهای داشته باشیم و بدانیم که سرنوشت همۀ مردم کره زمین به یکدیگر پیوند خورده است. بنابراین کشورهای جهان در حل مسائل خویش نمیتوانند خود را از سایر نقاط جهان جدا کنند. او گفت شرایط امروز جهان، به ویژه در زمینه پاندمی، نه حاصل بیکفایتی مدیران، بلکه بهای 50 سال بیتوجهی سودجویانهای است که پس از جنگ جهانی دوم شاهدش بودیم.
سیاسی شدن کرونا به انحطاط تمدنی در جهان مربوط است. این انحطاط در جهان سوم به مراتب شدیدتر است. در برابر این انحطاط حرکتهایی چون جنبشهای حفظ اقلیم شکل گرفته است. این جنبشها از مردم شروع شد، اما در دولتها چنین دغدغهای وجود نداشته است. دربارۀ کرونا نیز هنوز قدرتهای جهان کاملا متقاعد نشدهاند که حل پاندمی کرونا مستلزم راهحل جهانی است و تا زمانی که این ویروس در هرنقطۀ جهان وجود داشته باشد، میتوان نمونههای جدیدی از خود تولید کند.
در نتیجه کل جهان و به ویژه کشورهای توسعه نیافته و محروم باید به سرعت واکسیناسیون شوند. در این کشورها مشکلات مالی و مسائل سازماندهی و خرافات وجود دارد. این مشکلات در دهههای پیشین نیز بود، اما به دلیل عدم ارتباط نقاط مختلف جهان، سرایت بیماریها به این اندازه نبود. اما امروز سیارهای فکر کردن ضرورت زیادی دارد.
پیامدهای اقتصادی پاندمی کرونا
اساساً تحلیل آثار اقتصادی این پاندمی موضوع پیچیده و بزرگی است. به طور کلی گفته میشود که دولتها در دوران پاندمی کرونا دچار خسارت شدند زیرا برای حفظ سیستم و پیشگیری از بیماری هزینۀ زیادی کردند. این گزاره به خودی خود درست است، اما این وضعیت روی دیگری نیز دارند؛ زیرا دولتها به شبکههای مافیایی نیز متصل هستند و سود حاصل از فعالیت اقتصادی این شبکهها نصیب دولتها نیز میشود. برای فهم روشنتر این موضوع میتوان این سوال را مطرح کرد که هزینههای مقابله با پاندمی کجا صرف شده است؟
روشن است که بخش مهمی از این پولها در مافیای دارو و همچنین تحریم و واسطگی در واکسیناسیون و … صرف شده است. بدین ترتیب شرکتهای دارویی وابسته به دولت سود هنگفتی به دست آوردند. بنابراین میتوان چنین نتیجهگیری کرد که عمدتاً این گروههای ضعیف و متوسط هستند که دچار زیان اقتصادی شدند. بخشهای خرد اقتصادی که فعالیتشان در حوزۀ نیازهای اساسی تعریف نمیشد، در دوران قرنطینه تعطیل شدند یا به خودی خود مردم به آنها کمتر مراجعه کردند (برای مثال سینماها و تئاترهای کوچک) و در نتیجه دچار خسارتهای جدی مالی شدند.
کرونا و خطر افول شهرها و فضاهای عمومی
پس از جنگ جهانی دوم، منطق سرمایهداری بر شهرسازی جهان حاکم شد. منطق سرمایهداری به معنای مصرف بیشتر و تراکم جمعیت در شهرهای بزرگ است؛ و بر اساس این منطق بود که شهرهای بزرگ و پرتراکم، به ویژه در کشورهای توسعهیافته نوظهور مانند کرۀ جنوبی و مالزی و سنگاپور یا کشورهایی مانند آمریکا و انگلستان به وجود آمد؛ زیرا از تراکم این شهرها میتوان در راستای افزایش مصرف و در نتیجه درآمدزایی استفاده کرد. تراکمهای شهری خطر شیوع بیماری را افزایش میدهند؛ چرا که فضا و زیستگاه یکی از عوامل شیوع عمدۀ اپیدمیهاست.
سیستم کنونی شهرهایی که متکی بر سرمایهداری غیرانسانی شکل گرفتهاند، تراکم زیاد، جمعیت بیشتر و حرکت زیاد جمعیت (توریسم) است و نمود فضایی آنها ساخت استودیومها، نمایشگاهها و سایر مراکز جمعیتی بزرگتر و بزرگتر است. این سیستم فضاهای کوچک و پراکندگی جمعیت را تحقیر میکند و بهترین زمینه را برای رشد بیماریها فراهم میکند.
این وضعیت دو پیامد دارد. نخست آنکه ساختار این شهرها را نمیتوان در کوتاه مدت تغییر داد، زیرا شهرها پدیدههای استاتیک هستند و به سادگی قابل تغییر نیستند. دوم آنکه پیامد این وضعیت تنها شیوع بیماری نیست؛ بلکه آسیبهای اجتماعی بسیاری را به دنبال دارد. هر انسانی که در این اپیدمیها از دست میرود، بعضا جایگزین ناپذیر است. هرساعت از عمر بسیاری از انسانهای از دست رفته در این اپیدمی ارزش بالایی داشته، زیرا میتوانستند منشأ تغییرات بسیاری در جهان باشند.
رابطۀ انسان و طبیعت در دوران پس از کرونا
واژه طبیعت به گفتۀ فیلیپ دسکولا ابداع انسان است. آنچه ما با آن روبهرو هستیم کرۀ زمین است که در مقیاس جهان همچون یک ذرۀ شن محسوب میشود. آنچه با عنوان جنگ انسان و طبیعت یاد میشود، شبیه به یک شوخی است. زیرا تاریخ حیات 4 میلیارد سال است و طول حیات انسان در برابر آن ناچیز است. طی این 4 میلیارد سال گونههای زیادی به وجود آمدهاند و در میان آنها انسان نیز یک گونۀ جانوری است. 99 درصد از این گونهها از بین رفتهاند. انسان جزء یک درصدی است که «هنوز» باقی مانده است. عمر گونۀ انسان حداکثر 4 میلیون سال است. در نتیجه عمر انسان یک هزارم عمر حیات در کرۀ زمین است.
ده هزار سال پیش انقلاب نئولتیک رخ داد و سکونت انسان میسر شد؛ در نتیجه عمر تمدن و شهرنشینی 7 هزار سال است. اما از انقلاب صنعتی (نیمۀ قرن نوزدهم) بود که شهر به زیستگاه اصلی انسان تبدیل شد. میزان تخریب انسان در کرۀ زمین، از انقلاب صنعتی تا کنون، به قدری بوده که من برای توضیح آن با اقتباس از مقالۀ یک زیستشناس تمثیلی را به کار میبرم: کاری که انسان طی این دویست سال با کرۀ زمین کرده، مشابه رها کردن یک گاومیش در یک مغازۀ چینی فروشی است.
جهان بدون انسان آغاز شد و بدون شک بدون انسان پایان مییابد. اگر بخواهیم از این نگاه بدبینانه به نگاهی خوشبینانه برسیم، نیازمند رشد و توسعۀ پایدار هستیم. فناوریهایی که انسان ابداع کرده در مقابل طبیعت نیست، بلکه تداوم طبیعت است. انسان میتواند انتخاب کند که از این فناوریها به گونهای استفاده کند که زیان کمتری از انسان به کرۀ زمین برسد و زندگی گونۀ خود را طولانیتر کند.
مسیر رشد فناوری در دوران پس از کرونا
انقلاب فناورانه (و هوش مصنوعی) پیش از پاندمی کرونا شروع شده است. فناوری به خودی خود تعیین کننده نیست. به تعبیری فناوری فکر نمیکند، بلکه مطابق با برنامهای که انسان به آن میدهد، عمل میکند. بنابراین آن چیزی که اهمیت دارد رویکرد ما به فناوری و شیوۀ استفادۀ ما از آن است. برای مثال اگر ما فناوری را به گونهای تعریف کنیم که از پدیدهای مانند مرگ جلوگیری کند، طبق همین برنامه عمل خواهد کرد و تنها چیزی که یارای متوقف کردنش را دارد، منطق بیولوژی مطلق است. چنانکه دادههای علمی نیز نشان داده است که نهایت عمر بیولوژیک انسان 150 سال است.
حال فناوری را میتوان طوری تعریف کرد که زندگی انسان را به هر ترتیبی به 150 سال برساند. چنین رویکردی حامل پیامدهای اجتماعی و زیست محیطی است. چنانکه ما امروز نبز دو برابر سن طبیعی خود زندگی میکنیم و همین موجب فشار بر محیط و تخریب آن شده است. بسیاری میگویند افزودن بر این فشار دو پیامد خواهد داشت: یا گونه از میان میرود یا انسان به عقب بازخواهد گشت. بنابراین ما باید منطق فناوری را هستیمحور کنیم.
کاهش درد به معنای توقف بیماری نیست
در پایان باید گفت که جهان امروز بسیار پیچیده است؛ و برای حل مسائل آن راهحلهای ساده کارساز نیست، زیرا راهحل ساده تنها درد را تخفیف میدهد. اما کاهش درد به معنای توقف بیماری نیست. تسکین ظاهری درد موجب تداوم بیماری میشود و نهایتا بیماری به شکل بدتری دوباره ظهور میکند. اما متأسفانه در حال حاضر در مقابل پیچیدگی جهان کسانی حضور دارند که سازوکار جهان را ساده میگیرند و در حبابهای خود فرو رفتهاند. مدیریت جهان امروز به مسئولیت و آگاهی زیادی نیاز دارد. آنچه اهمیت دارد درس گرفتن از بحرانهایی مانند پاندمی کرونا است. تست PCR کرونا در منزل از طریق بینی و حلق انجام می شود.
تست کرونا یا آزمایش کرونا
این روزها بدون شک مطالب زیادی در مورد تست کرونا یا آزمایش کرونا، آنتی بادی واکسن، رپید تست و غیره شنیده باشید ولی در مورد کاربرد و زمان درست استفاده آن ها اطلاعات صحیح و جامعی نداشته باشید. آزمایش واکنش زنجیره ای پلیمری (PCR) برای شناسایی RNA موجود زنده خاص مانند ویروس کرونا انجام می شود. تست PCR در صورت ابتلا در زمان تست، وجود ویروس کرونا را تشخیص می دهد. این تست همچنین می تواند باقی مانده های ویروس را حتی پس از پایان روند بیماری، تشخیص دهد. تست PCR استانداردترین تست برای تشخیص COVID-19 است زیرا دقیق ترین و قابل اطمینان ترین تست در میان همه تست های کرونا است.
انجام تست پی سی آر کرونا در منزل یک راه آسان براب انجام آن بدون دردسرها و دغدغه های انجام آزمایش حضوری در آزمایشگاه هستید. با نمونه گیری در منزل متوجه خواهید شد که بسیاری از مشکلات انجام آزمایش حضوری را ندارد. در نمونه گیری حضوری شما مجبور به صف های طولانی پذیرش، نمونه گیری، جواب دهی می باشد. گاهی انتظار برای جواب دهی پروسه چند ساعت و گاهی چند روز می باشد مجبور به برگشت به خانه و مراجعه دوباره پس از چند روز به آزمایشگاه هستید! در حالی که بدون شک چنین تجربه هایی را با نمونه گیری در منزل را تجربه نخواهید کرد.